قبل از ورود ماشین آلات امروزی به مزارع و کشتزارها، گندم را به صورت دستی و با ابزاری شبیه داس درو می کردند. خوشه ها در مشت دروگر به دسته تبدیل می شد، دسته ها بافه می شد و و بافه ها را روی هم می گذاشتند که می شد خرمن. با کمک چارپایانی مثل گاو و برخی ابزار ابتدایی، خرمن را می کوبیدند تا دانه ها از غلاف خوشه جدا شود. سپس با ابزاری چوبی، چنگک مانند و بزرگ، به باد می دادند تا کاه از دانه ها جدا شود. گندم ها که از کاه ها جدا می شد، آنها را در کیسه های بزرگ (جوال) می ریختند و به انبار منتقل می کردند. همین گندم، سهم دهقان، زارع، دروگر و غیر و ذلک می شد. آنها هم گندم را به خانه می بردند، آسیاب می کردند، آرد درست می کردند، نان می پختند و سر سفره می گذاشتند. باز هم بر خلاف امروز که به لطف ماشین آلات کشاورزی غول پیکر و کارخانه های پتروشیمی تولید کود شیمیایی و کارخانه های آرد و ماشین آلات پخت نان صنعتی، که سر هر کوچه ای یک نانوایی هست، گذشتگان، تا خرمن شان را نمی کوبیدند و گندم شان را آرد نمی کردند از نان خبری نبود. معمولا هم این قحطی در حوالی برداشت محصول(درو) سخت تر بود، چون محصول سال قبل را در طول سال مصرف کرده بودند و حالا آه در بساط نداشتند. از طرفی چون کشاورزی یک تقویم تکرار شونده داشت، هر سال ماجرا همین بود. در حقیقت، اصطلاح “قحطی زیر بافه” که مردم منطقه ی جبالبارز در جنوب کرمان به کار می برند، اشاره به همین فرایند تکرار شونده در زندگی کشاورزان آن روزگار دارد.
امروزه نیز اگر چه به لطف انقلاب کشاورزی و سامانه های حمل و نقل و توسعه ی تجارت، کمتر کشاورزی برای تهیه نان مجبور است منتظر کوبیدن خرمن بماند، اما تقویم کشاورزی کماکان همان است که بوده؛ به این معنی که کشاورزان معمولا تمام نقدینگی خود را در طول سال و برای عملیات کاشت و داشت هزینه می کنند و نزدیک فصل برداشت اغلب مجبورند به روش های مختلف، دست به تامین نقدینگی بزنند تا روزهای “قحطی زیر بافه” را بگذرانند به امید اینکه محصول شان را بفروشند و دوباره منابع مالی خود را تجهیز کنند تا سال بعد. اما برعکس مساله ی نان، مساله ی تامین مالی کشاورزان کماکان همان گرفتاری های گذشته را دارد. برای مثال، آنان درهفته های نزدیک به برداشت محصول که با کمبود نقدینگی مواجه می شوند، اغلب مجبورند قرض کنند (از بانک یا غیر بانک) یا محصولشان را پیش فروش نمایند تا روزهای سخت “قحطی زیر بافه” را سپری کنند.
از طرف دیگر، اضطرار مالی یک طرف، معمولاً می تواند باعث پذیرفتن پیشنهادهای نه چندان منصفانه شود که از سوی طرف دیگر (شخص دارای نقدینگی) مطرح گردیده است.
اگر روش های تامین مالی کشاورزان نیز مانند روش های تامین نان سر سفره، مدرن و کارآمد می شد، شاید روزهای دشواری مالی در حوالی فصل برداشت محصول نیز، برای کشاورزان، آسان تر سپری می گردید، ضمن اینکه تامین مالی به شیوه های منصفانه، ریسک کشاورزی را کاهش و حاشیه سود آن را افزایش می دهد.
“کشاورزی مشارکتی” سازوکاری موثر و خلاقانه است که توسط “باغ بازار” برای تامین مالی آسان و منصفانه ی کشاورزان، طراحی و توسعه داده شده است. باغ بازار به عنوان “سامانه ی کشاورزی مشارکتی” بستر آنلاینی در اختیار مشارکت کنندگان و کشاورزان مسئولیت پذیر قرار می دهد تا بتوانند به آسانی با یکدیگر مشارکت نمایند.
ممنون از گروه خوبتون که توی این روزهایی که کمتر توجهی به کشاورزان و محصولات کشاورزیشان میشود،شما حمایت خودتون رو از این صنعت مهم در کشور دریغ نمیکنید.