فندکش را میزند، پارچه کهنهی نفتیِ پیچیده به دور چوب آتش میگیرد. دستان خشن و زمخت پیرمرد مشعل را در میان کاه و کلش باقیمانده از آخرین زراعتش میگرداند و آنها را روشن میکند. با آنکه هر ساله هزینه بسیاری صرف تامین کود شمیایی و پخش آن در مزرعه میکند ولی زمینش مدتها است آن قوت گذشته را ندارد و علفهای هرز هم در اکثر نقاط مزرعه گسترش یافته است و اکنون بار دیگر در پایان فصل برداشت شعلههای زرد آتش جای گندمهای زرین را گرفته است به همراه دود سیاه غلیظ حاصل از سوختن باقیمانده برداشت.
سالیان بسیاری است که این رسم در میان کشاورزان کشور، به چشم میخورد. برخی از کشاورزان از مزایای آن سخن میگویند و بسیاری از کارشناسان از بدیهای آن. به همین علت بر آن شدیم تا با تهیه مطلبی در این رابطه به بررسی دقیقتر این اقدام بپردازیم.
عموما وقتی از سوزاندن مزارع صحبت میشود، منظور باقی مانده کاه و کلش حاصل از برداشت محصولات کشاورزی یا هرس شاخ و برگ درختان باغات است. آتش حاصل از این بقایای گیاهی مستقیما بر روی مثلث گیاهان، خاک و محیطزیست تاثیر دارد. اما مشخصترین و بارزترین نتیجه آن دود سیاه و آلودگی هوا است. مسئلهای که نه تنها با چشم قابل مشاهده است بلکه با هر بار نفس کشیدن میتوان آن را حس کرد. به خصوص اگر زمینهای کشاورزی نزدیک به شهرها یا مناطق مسکونی باشند.
آلودگی ناشی از سوراندن مزارع و درختان جنگلی به منظور شروع کاشت یا ایجاد زمینهای کشاورزی جدید، به حدی جدی است که در برخی نقاط جهان به اختلافات و درگیریهای شدید بین کشورهای همسایه منجر شده است. برای مثال میتوان به کدورت عمیق بین دو کشور همسایه، اندونزی و مالزی، اشاره کرد. هر ساله با سوزاندن مزارع در کشور اندونزی و گسترش آلودگی و دود حاصل از آن به سمت کشور مالزی، هوای شهرها و روستاهای آنجا به مرز خطرناک میرسد.
سوزاندن مزارع به خاک حاصلخیز زمین نیز آسیب جدید میزند و میکروارگانیسمهای مفید و کرمهای خاکی را در لایههای سطحی خاک از بین میبرد. به علاوه در دود حاصل از سوختن بقایای گیاهی حاوی ترکیباتی شیمیایی به نام کارکینها است. آنها از جدیدترین تنظیمکنندههای رشد گیاهی هستند که در سال 2004 برای اولین بار کشف شدند. کارکینها میتوانند سبب افزایش شدید درصد جوانهزنی بذور شوند. به همین علت سوزاندن مزارعی که دارای پتانسیل بذور علفهای هرز هستند، به مرور سبب گسترش آنها و ایجاد رقابت با محصول اصلی و کاهش تولید مزرعه و افزایش هزینههای مبارزه با علفهای هرز گردد.
از سوی دیگر باقیمانده کاه و کلش حاوی عناصر مفیدی برای تقویت خاک مزرعه هستند که در صورت سوزانده شدن از بین رفته و از دسترس خارج میشوند و در سال آتی زراعی، مزرعه نیاز به مقدار بیشتری کود خواهد داشت که علاوه بر افزایش بیشتر هزینههای کاشت و داشت، موجب آلودگی شیمیایی بیشتر خاکها و آبهای تحتالارضی میگردد. پس عاقلانه نیست چیزی را که میتوان از آن عنوان کود طبیعی استفاده نمود از بین برد!
گاهی اوقات در منطقههای گرم و خشک، سوزاندن این کاه و کلش موجب ایجاد حریقهای گسترده و خسارت سنگین به مزارع و باغات و جنگلهای باارزش اطراف میشود که مهار آن بسیار سخت و پرهزینه خواهد بود. مشابه چنین اتفاقاتی در غرب، جنوب و شمال کشور بارها رخ داده است. از مشخصترین نمونههای این موارد میتوان به سوزاندن مزارع نیشکر در خوزستان اشاره نمود که با گسترش آن به نیزارها به علت وزش باد شدید، میتواند به یک حریق نابودگر بدل گردد و علاوه بر افزایش شدید آلایندهها، طبیعت وحشی و زندگی گونههای مختلف جانوری را در معرض خطر قرار داده است.
از دیگر دردسرهای سوزاندن مزارع میتوان به افزایش دمای منطقه و تبخیر آب خاک و برجای ماندن شوره اشاره نمود که در طولانی مدت میتواند سبب قلیایی شدن خاک و شور شدن زمین اشاره نمود. جالب است بدانید که در دود حاصل از سوختن باقیماندههای چوب و مشتقات آن مقدار زیادی گاز اتیلن وجود دارد که میتواند سبب نرمی میوههای باغات بر روی شاخه و تحریک ریزش پیش از برداشت گردد!
شاید در نگاه اول سوزاندن شاخ و برگ حاصل از هرس یا بخشهای آلوده به بیماری و آفت درختان باغ کاری صحیح به نظر برسد ولی اگر کمی دید وسیعتری داشته باشیم میتوان با مدیریت صحیح باغ از بروز بسیاری از آلودگیها و بیماریها جلوگیری نمود. به علاوه تولید کمپوست گیاهی از این ضایعات، راهحل معقولتری است که هم به درآمدزایی میانجامد و هم به عنوان ترکیب تقویتی میتوان آن را به خاک مزرعه افزود.